مرکّب از: بی + مانند، بی مثل و بی نظیر. (آنندراج)، بی نظیر. بی عدیل. (ناظم الاطباء)، بی جفت. بی همتا. بی شبه. بی کفو. بی مثال. بی بدیل. بی بدل. (یادداشت مؤلف)، قیوم. قیام. (منتهی الارب) : به اصل و نسل و شرف زین و فخر هر شمسی وی است از همگان بی نظیر و بی مانند. سوزنی. صانع نقشبند بی مانند که همه نقش او نکو آید. سعدی.
مُرَکَّب اَز: بی + مانند، بی مثل و بی نظیر. (آنندراج)، بی نظیر. بی عدیل. (ناظم الاطباء)، بی جفت. بی همتا. بی شبه. بی کفو. بی مثال. بی بدیل. بی بدل. (یادداشت مؤلف)، قیوم. قیام. (منتهی الارب) : به اصل و نسل و شرف زین و فخر هر شمسی وی است از همگان بی نظیر و بی مانند. سوزنی. صانع نقشبند بی مانند که همه نقش او نکو آید. سعدی.